فاضل میبدی: مگر میشود آمریکا جوانان ما را ۷۰ روز در صحنه نگه دارد
تاریخ انتشار: ۳ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۶۷۱۷۹
آفتابنیوز :
«مسیر تحول و اصلاح از درون کشور میگذرد.» این چکیده ایده محمدتقی فاضل میبدی برای عبور از چالشهای پیشرو است؛ چالشهایی که هرچند پس از مرگ مهسا امینی ظهور و بروز بیشتری یافت، اما تحلیلگران معتقدند که ریشههای این بحران به زمانی بسیار قبل از این تاریخ برمیگردد و طی چند دهه اخیر روی هم تلنبار شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ادامه گفتگوی محمدتقی فاضل میبدی عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم با «اعتماد» در این باره را میخوانید:
طی روزهای اخیر شاهدیم که برخوردهای تندی با دانشجویان و دانشگاهیان و در کل معترضان صورت میگیرد. تعلیق، اخراج، ممنوعالورود کردن دانشجویان و همچنین تلاش برخی نمایندگان برای تصویب طرحهایی در راستای اعمال فشارهای بیشتر علیه دانشجویان و معترضان از جمله این برخوردهاست. آیا با این نوع برخوردها میتوان بحران پیشآمده را حل کرد؟
تا جایی که من رصد و دنبال میکنم، نحوه برخورد و ادبیات نظام حاکم با کسانی که در کف خیابانها و دانشگاهها هستند، مناسب نیست. به هر حال این جوانها، خواستهها، مطالبات و مشکلاتی دارند که نمیتوان با زبان تهدید، ارعاب و احکام سنگین زندان و محاربه با آنها برخورد کرد. ممکن است با این ادبیات برای کوتاهمدت، آرامش ظاهری شکل بگیرد، اما بحران حل نمیشود.ای کاش وای کاش در جریانات اعتراضی سالهای ۹۶ و ۹۸ و حتی قبلتر -در سال ۸۸- متولیان پیام معترضان را میفهمیدند، درک میکردند و دنبال راهحل میرفتند. اما توجهی به این ضرورتها نشد. در این مملکت سالهاست که مردم گرفتار تورم، گرانی و تحریم هستند.
باید پرسید چرا دولتمردان به دنبال حل این مشکلات نرفتند. در زمان دولت حسن روحانی، برنامهریزی شد تا تحریمها لغو شوند، اما گروهی از افراد و جریانات افراطی در این کشور، همراستا با افراطیون امریکا و اسراییل نگذاشتند مشکلات اقتصادی مردم حل شود. دولت سیزدهم هم که آمد وعدههای اقتصادی فراوانی داد که هیچکدام از آنها محقق نشدند.
در کل فشار اقتصادی روی مردم زیاد است، مشکلات مردم زیاد شده و جوانی که میخواهد ازدواج کند در فشار است. مشکل مسکن دارد، مشکل کار دارد، مشکل معیشت دارد، این مشکلات در مملکتی ثروتمند با نیروی انسانی مستعد و کارآمد، ذخایر طبیعی و خدادادی فراوان و... باور نکردنی است.
با رویه فعلی در برخورد با معترضان چه مشکلاتی ممکن است بروز کند؟
ممکن است با سرکوب برای کوتاهمدت بحران در ظاهر فروکش کند، اما با کوچکترین تکانهای، مردم دوباره فوران میکنند. سیستم باید تغییر کند، روشهای تازهای باید در پیش گرفته شود تا مشکلات مردم حل شود. از مسکن گرفته تا گوشت، تخممرغ، مرغ، روغن و همه اقلام مصرفی مردم در همین یکسال چندین برابر شده است. چندرغاز به عنوان یارانه به مردم میدهند، اما در ازای آن قیمتها چندین برابر افزایش مییابد.
از یک طرف فشار معیشتی فراوانی بر مردم وارد میشود، از سوی دیگر با کوچکترین اعتراضی با مردم برخورد میشود. تاریخ این کشور گویای این واقعیت است که زبان تهدید هرگز کارساز نبوده است. هر اندازه اتاقهای زندان بیشتر شوند، مشکلات هم بیشتر میشوند بنابراین باید با روش دیگر، نگاه دیگر و طرز حکمرانی دیگر با مطالبات مردم برخورد شود.
به نظر میرسد یک دوگانگی در سیستم وجود دارد، برخی مدیران از ضرورت گفتگو، اصلاح و تحول صحبت میکنند، اما در عین حال طیفهای دیگری از سیاستگذاران وجود دارند که رفتارهای تندی را اعمال میکنند. این دوگانگی چه تاثیری بر بحران موجود میگذارد؟
یکی از اشکالات حاکمیت ایران، تلاش برخی برای ایجاد دو قطبی است. این دو قطبیسازیها در میان مردم و هم در بدنه حاکمیت جریان دارد. در حال حاضر بدنه حاکمیت در بسیاری از مسائل یکدست نیست. در خصوص رخدادهای اخیر هم برخی مخالف برخوردهای تند هستند و برخی دیگر موافق هستند. ولی معمولا طیفهایی که طرفدار خشونت و برخوردهای تند هستند، سر و صدا و تریبونهای بیشتری دارند.
در نقطه مقابل کسانی که طرفدار تسامح، مدارا و تعامل هستند در حاشیهاند. امروز میبینیم افرادی که اسلحه و تفنگ یا باتوم در دست دارند، در خیابانها بیشتر نمایان هستند. این وضعیت بحران را عمیقتر میکند. من نگرانم خدای نکرده طرف مقابل حکومت هم دست به خشونت زده و دست به اسلحه ببرد و اعمالی انجام دهد که در جامعه یک رویارویی مسلحانه و خطرناک شکل بگیرد. هیچ فرد دلسوزی در کشور موافق یک چنین فضایی نیست. باید یک فکری شود تا این روند عینیت پیدا نکند.
حاکمیت چه کار باید میکرده که نکرده؟
از روز اول که مشکل مهسا امینی به وجود آمد اگر روش معقولی در پیش گرفته میشد، عذرخواهی میشد و برای مشکلات راهحل ارایه میشد، امروز کشور مشکلات کمتری داشت. بسیاری از بزرگان با زبان دلسوزانه حاکمان را نصیحت کردند، نامه نوشتند و راهکار عبور از بحران را تشریح کردند. اما این نصایح هیچ فایدهای نداشت، جز اینکه در روزنامهای مثل کیهان به اینها ناسزا گفته شد.
چهرههایی مثل آقایان خاتمی، موسوی و کروبی، خیرخواه این کشور هستند و دلشان برای این مردم و کشور میسوزد. ممکن است سلایق این افراد را من و شما قبول نداشته باشیم، اما پرسش این است چرا به جای توجه به اظهارات افراد خیرخواه، ناصح و دلسوز، این افراد در کنار هستند؟ اما افرادی که مدام حرف از اعدام میزنند و فحش میدهند و تهدید میکنند، بلندگوهای بلندی به دست دارند و مدام حرف میزنند؟
این روند دوقطبیسازی و عدم توجه به مطالبات اقشار مختلف که شما به آن اشاره کردید در ادامه چه نتایجی خواهد داشت؟
حاکمیت با این رفتارهای تند، نتایج مورد نظر خود را نمیگیرد. این افراد دلسوز که دلشان برای انقلاب، نظام و مردم میسوزد باید دعوت شوند و حرفشان شنیده شود تا راهحلی پیدا شود. از بین رفتن این نظام به هیچوجه مطلوب اکثریت جامعه نیست.
استقلال کشور برای همه مهم است. همه ما میترسیم که خدای نکرده استقلال کشور آسیب ببیند. باید توجه داشت که در آن سوی آبها هم دل اپوزیسیون برای کشور نمیسوزد. البته در میان آنها هم ممکن است کسانی باشند که دلسوز کشور باشند، اما در کل مسیر تحول از درون کشور میگذرد.
بهطور دقیق و مصداقی چه باید کرد که نشانهای از اصلاح و تحول را به فضای عمومی جامعه منتقل کند؟
باید افراد دلسوز، متخصص، دانشگاهیان، نخبگان سیاسی از گروههای مختلف به میدان بیایند و نسخهای برای عبور از بحران ارایه کنند. ضمن اینکه دیدگاه این افراد و نسخه آنها برای عبور از بحران باید در مطبوعات منتشر شود. یعنی مطبوعات باید آزاد شوند و کارشناسان اجازه پیدا کنند در روزنامهها نظرات خود را ارایه کنند. والله بالله نقد و نصیحت باعث استحکام نظام است؛ باعث تضعیف نظام نیست. هرچه تملق و چاپلوسی است در رسانههای حاکمیتی است. از همه بدتر صدا و سیماست که باعث رویگردانی مردم از سیستم میشود.
دوتا آدم خیرخواه و ناصحی که بخواهند برای این کشور حرف بزنند و بگویند این راهبردهای اقتصادی، این سیاست خارجی؛ این رفتار با احزاب و تشکلها و... غلط است، در صدا و سیما حضور ندارند. در همین ماجرای پهپادها شما دیدید، با روسیه بستند، اول منکر شدند، بعد مقامات دولتی اعلام کردند چند ماه قبل از جنگ اوکراین این پهپادها فروخته شده است! این روشها بد است و آبروی کشور را در دنیا میبرد.
نمیدانم دست چه جریانی در کار است که به روسیهای که عنوان جنایتکار جنگی را یدک میکشد و بر سر مردم اوکراین بمب و آتش نازل میکند، پهپاد بدهد؟ در کل معتقدم این جامعه به سمت خشونت حرکت میکند و خشونت هم برای نظام، هم برای مردم و هم برای کشور خطرناک است. حاکمان باید تلاش کنند از سوق دادن جامعه به سمت خشونت جلوگیری کند نه اینکه خودش در آتش خشونت بدمد.
این رویکردهای تند، سلبی و خشن در ادامه چه خطراتی ممکن است برای کشور به دنبال داشته باشد؟
دانشجو را گرفتن، تعلیق و ممنوعالورود کردن و حکم دادن غلط است. این همه مهاجرت دانشجو، تکنسین و متخصص از این کشور کافی نیست که به دست خودمان هم افراد را ناامید کرده و مجبور به مهاجرت کنیم. در طول این ۳ الی ۴ سال اخیر (پساز سال ۹۸) چه حجم انبوهی از دانشجویان ایرانی مهاجرات کردهاند؟ آقایان جواب بدهند چرا اینگونه شده است. تعداد دانشجویان باقیمانده هم نسبت به وضع موجود ناراضی هستند و در خیابان در حال اعتراضکردن هستند.
رسانههای دولتی معتقدند که این مهاجرتها اعتراضها و انتقادها کار غرب است و این دشمنان کشور هستند که تجمعات اعتراضی را ساماندهی میکنند. این استدلال درست است؟
نمیشود که همه مشکلات را به پای خارجیها بنویسیم. من تعجب میکنم از آقای رییسی که حرفی زدند، اما توجهی به معنای حرفهایشان نداشتند. ایشان میگویند ۴۳ سال است مملکت از دست امریکاییها آزاد شده است؛ راست هم میگویند، کار بزرگی در انقلاب شد و مملکت از دست غرب آزاد شد. اما رییسی بعد میگوید، توطئه امریکا و کشورهای غربی است که باعث بروز بحران اخیر در کشور شده است.
آقای رییسی! اگر امریکا از کشور بیرون شده و دسترسی به کشور ما ندارد، چطور میتواند یک چنین توطئههایی را سازماندهی کند؟ اگر این تعبیر درست باشد یعنی اگر جوانان بیش از ۲ ماه است که در خیابانها ماندهاند به این معناست که امریکا در کشورما حضور جدی دارد. این روند با استقلال ناشی از انقلاب همخوانی ندارد. این ننگ ماست که امریکا بتواند جوانان و دانشگاهیان را اینطور تحریک کند و دستور بدهد.
شما فکر میکنید ریشه بروز این اعتراضات به خارج از کشور بازمیگردد یا اینکه از درون کشور میجوشد؟
من معتقدم بحران اخیر کار خارجیها نیست؛ ممکن است برخی کشورها در راستای منافع خود تحرکاتی داشته باشند، اما زمینه جنبش اخیر از درون کشور میجوشد. یعنی امریکا اینقدر قدرت دارد که وارد کشور ما شود و جوانان ما را حدود ۷۰ روز در صحنه نگه دارد؟ اگر این اندازه قدرت و نفوذ دارد، وای به حال نیروهای امنیتی ما. من معتقدم اینگونه نیست و ریشه اعتراضات از داخل کشور است. آقایان باید مراقب اظهارات و موضعگیریهای خود باشند. دوستان باید مشکلات را حل کنند نه اینکه فقط به فکر سرکوب باشند. سرکوب حل کردن مساله نیست.
اگر قرار باشد به صورت تیتروار چند توصیه ضروری به حاکمیت و تصمیمسازان داشته باشید تا جامعه به سمت آرامش حرکت کند، به چه موضوعاتی اشاره میکنید؟
در وهله نخست باید اعلام کنند، مردم حرف شما را شنیدیم و مشکلات را حل خواهیم کرد. دوم، تمام کسانی که به عنوان سیاسی در جریانات اخیر دستگیر شد اند، آزاد شوند. سوم؛ تمام دلسوزان انقلاب که به حاشیه و حصر رفتهاند، برای همکاری و همفکری و همدلی دعوت شوند. چهارم؛ مشکلی که با دنیای خارج به خصوص امریکا وجود دارد، حلوفصل شود. به خدا که دیوار تخاصم با امریکا به نفع کشور ما نیست.
مذاکرهای درست بر اساس مصلحت کشور، باید برنامهریزی شود. باید بدانیم بسیاری از کشورهای دنیا با امریکا مشکل دارند و به سیاستهای این کشور انتقاد دارند. اما با امریکا سر جنگ ندارند. اینکه مدام فریاد زده شود مرگ بر امریکا که مشکلی را حل نمیکند. باید مساله برجام، FATF، مشکلات بانکی و... حل شوند و مسیر جذب سرمایههای خارجی باز شود.
باید زمینه افزایش مشارکتهای مردمی فراهم شود و مساله ردصلاحیتهای سلیقهای برای همیشه حلوفصل شود. این چه استقلالی است که جوان ایرانی کشورش را ول میکند و میرود؟ این چه استقلالی است که اقتصاد این کشور طوری شده که دستهدسته دختران ایرانی بدون معیشت و چشمانداز روشن زندگی میکنند و برخی از آنها ناچار به مهاجرت به کشورهای همسایه میشوند؟ اینها ننگ است. این بایدها به عنوان اولویتهای کلیدی مطرح هستند و باید به عنوان مرحله اول اصلاحات مورد توجه قرار گیرند.
منبع: آفتاب
کلیدواژه: فاضل میبدی اعتراضات ۱۴۰۱ درون کشور برخورد ها کشور ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۶۷۱۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طوفانی که پرده از چهره غرب کنار زد
این روزها تصاویر تکاندهندهای از اعتراض گسترده دانشجویان دانشگاههای آمریکا به جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه و علیه سکوت و حمایتهای آمریکا و سردمداران کشورهای غربی در قبال این جنایتها پیش چشمان مردم دنیا قرار گرفته است، اعتراضی که با سرکوب خشن پلیس و نیروهای امنیتی آمریکا و بازداشت صدها دانشجو و تعدادی از اساتید معترض روبهرو شده است.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، عباس شمسعلی طی یادداشتی با عنوان «طوفانی که پرده از چهره غرب کنار زد» در ستون یادداشت روز کیهان نوشت: این روزها تصاویر تکاندهندهای از اعتراض گسترده دانشجویان دانشگاههای آمریکا به جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه و علیه سکوت و حمایتهای آمریکا و سردمداران کشورهای غربی در قبال این جنایتها پیش چشمان مردم دنیا قرار گرفته است، اعتراضی که با سرکوب خشن پلیس و نیروهای امنیتی آمریکا و بازداشت صدها دانشجو و تعدادی از اساتید معترض روبهرو شده است.
این قیام دانشجویان علاوهبر اینکه به صورت سریالی از چند دانشگاه به دانشگاههای مختلف آمریکا سرایت کرده است، حتی به کشورهای دیگر نیز رسیده است و دانشجویانی در فرانسه و استرالیا و... در حمایت از دانشجویان آمریکایی و در اعتراض به جنایات رژیم صهیونیستی به میدان آمدهاند.
این اتفاقات اخیر در ادامه تظاهرات کمسابقه در ماههای گذشته در سراسر جهان نشان از برخاستن موجی عظیم از بیداری و آگاهی در بین مردم جهان پس از طوفان الاقصی و پس از عیان شدن بیش از پیش جنایات جنونآمیز رژیم جعلی صهیونیستی دارد، موجی که شاید کمتر کسی میتوانست آن را پیشبینی کند.
طوفانالاقصی بود که در بیش از ۶ ماه گذشته، توانست ذهن بیاطلاع نگاه داشتهشده مردم را در بسیاری از نقاط جهان متوجه نقطهای از این زمین کند که یک رژیم جنایتکار طی ۷۵ سال با انواع حمایتها و کمکهای سیاسی، مالی، تسلیحاتی و...
از سوی آمریکا و برخی دیگر از کشورهای غربی انواع جنایتها را علیه یک ملت مظلوم و ستمدیده روا داشته بود.
اینبار، اما انواع و اقسام دستگاههای تبلیغاتی کشورهای غربی حامی رژیم صهیونیستی نتوانست این حجم از جنایت در ۶ ماه را از چشم جهانیان پنهان نگاه دارد. مگر میشود قتل عام و نسلکشی با این حجم و گرفتن جان بیش از ۳۴ هزار انسان بیگناه از جمله هزاران زن و کودک معصوم و تخریب وحشیانه خانه و بیمارستان را پنهان کرد؟ مگر میشود کشف صدها پیکر دستبسته از گورهای دستهجمعی داخل محوطه بیمارستانها که به دست جنایتکاران صهیونیست به قتل رسیدهاند را کتمان کرد؟
اکنون صدای مظلومیت مردم غزه به برکت خون کودکان بیگناه و آه مادران داغدیده فلسطینی به گوش مردم جهان رسیده است و وجدانهای بیدار در اقصی نقاط عالم نمیتوانند سکوت کنند. این را در تظاهرات مردم سراسر دنیا در حمایت از مردم غزه و محکومیت جنایات صهیونیستها و در برافراشته شدن پرچم فلسطین در ورزشگاهها و دانشگاههای دنیا میتوان دید.
اکنون طوفان الاقصی پرده از چهره واقعی سردمداران پرادعای غرب برافکنده است و دیگر کسی نمیتواند ژستهای تهوعآور انسان دوستانه یا نگرانی آنها از تضییع حقوق زنان و کودکان را باور کند.
وجدانهای بیدار در دنیا میپرسند، اگر ادعای سردمداران کشورهای غربی در خصوص حقوق بشر، حقوق زنان و کودکان و در خصوص کرامت انسانی واقعی بود، چرا طی ۶ ماه گذشته نهتنها در برابر انواع و اقسام جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه مردم بیگناه و زنان و کودکان غزه سکوت کردهاند بلکه از هرگونه حمایت و تجهیز رژیم صهیونیستی نیز دریغ نکردهاند؟
این چهره واقعی و بیپرده سران آمریکا و دیگر رهبران غربی است که در برابر مردم دنیا قرار گرفته است. این واقعیت عیان شده نهادهای بینالمللی از شورای امنیت سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشری و... است که سالها با سکوت و انفعال خود در برابر رژیمی جعلی و سفاک، در نسلکشی مردم فلسطین دست خود را آلوده کردهاند. نهادهایی که گاه کوچکترین مسئله داخلی در یک کشور در حوزه زنان و... را با انواع موضعگیریها و دخالتها مورد توجه قرار میدهند و گاه در برابر هزاران جنایت چشم میبندند؛ و چه خوشباور بودند عدهای در کشورمان که فریب ادعا و ظاهر و ژست انساندوستی و دفاع از حقوق بشر غربیها و سازمانهای بینالمللی را خورده بودند! حال این خوشباوران باید پاسخ دهند مگر هزاران زن و کودک اهل غزه که بیرحمانه به خاک و خون کشیده شدند، زن و کودک نبودند تا مدافعان دروغین حقوق بشر نگران آنها شوند؟ مگر نهادهای غربی و بینالمللی با تنظیم و تجویز و تحمیل اسنادی مانند ۲۰۳۰ خود را مدافع حقوق و شرایط زندگی کودکان دنیا نشان نمیدادند؛ اکنون این مدعیان دروغین در قبال سرنوشت کودکان مظلوم در غزه و به خون کشیده شدن جسم کوچکشان نگرانی و حساسیتی ندارند؟
این طوفان رسواکننده نقاب از چهره فریبنده و واقعی سران آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و بسیاری از کشورهای غربی انداخته است.
از سوی دیگر؛ همین اعتراضات گسترده دانشجویان آمریکایی، تبدیل به صحنه رسوایی و عیان شدن همه دروغهای سران آمریکا و غرب در خصوص آزادی بیان، کرامت انسانی، جایگاه دانشجو و دانشگاه و حتی زنان شده است.
بازداشت همراه با ضرب و شتم صدها نفر از دانشجویان و تعدادی از اساتید به جرم اعتراض آرام علیه جنایات اسرائیل و سکوت و حمایت آمریکا در قبال این جنایتها، لشکرکشی و استقرار تیربار در صحن دانشگاه و تهدید به اخراج از تحصیل؛ آبرویی برای قبله آمال غربزدگان خوشباور باقی گذاشته است؟ حمله وحشیانه پلیس به دانشجویان دختر و کتکزدن و بر زمین کشاندن آنها در کجای حقوق بشر ادعایی آمریکاییها و طرفداران چشم و گوش بسته آنها قرار دارد؟
اگر یک هزارم این برخوردهای وحشیانه علیه دانشجویان بهویژه دختران دانشجوی آمریکایی؛ در ایران رخ داده بود؛ اکنون از سخنگوی وزارت خارجه و دولت آمریکا و کشورهای غربی تا شورای امنیت سازمان ملل، از رسانههای غربی و سازمانهای بینالمللی تا برخی رسانههای غربگرای داخلی، از هنرپیشههای هالیوودی تا برخی سلبریتیهای وطنی مشغول سبقت گرفتن از یکدیگر در سیاهنمایی و هجمه علیه جمهوری اسلامی بودند، اما اکنون نه از فلان هنرپیشه آمریکایی مثلاً نگران زنان ایرانی که در اغتشاشات سال ۱۴۰۱ موضعگیری میکرد و نه از سلبریتیهای داخلی و نه از رسانههای وابسته، صدای اعتراضی در سرکوب بیرحمانه و وحشیانه دختران و پسران دانشجوی آمریکایی به گوش نمیرسد.
گاه وقتی در ایران یک استاد دانشگاه پس از ۴۰ سال تدریس در یک روال قانونی بازنشسته میشود، انبوه رسانههای داخلی و خارجی نظام را به خفقان و مخالفت با علم محکوم میکنند.
حال باید دید این رسانهها درباره به زمین کوبیدن استاد زن آمریکایی توسط پلیس و دستبند زدن به وی در محوطه دانشگاه تنها به جرم اعتراض به جنایات اسرائیل نظری ندارند؟
کاش دلباختگان سادهاندیش غرب در داخل؛ اکنون که وجدانهای بیدار در دنیا به میدان آمدهاند اندکی با خود خلوت کنند و از خود بپرسند، این همان نظام ارزشی غربی و قبله آمالی بود که به هر بهانهای آن را چماق کرده و بر سر منتقدان غرب میکوبیدند؟
این واقعیت است که مردم در دنیای امروز و پس از جنایات عریان رژیم صهیونیستی و حمایت آشکار غرب به رهبری آمریکا از این جنایات، به مرحلهای از بیداری و آگاهی رسیدهاند که دیگر بهسختی میتوان آنها را فریب داد. این آغاز ضربهای سهمگین به حیثیت پوشالی غرب است که ماجراهای مهمی در پیش دارد.
منبع: کیهان